تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10958
بازدید دیروز : 1923
بازدید هفته : 24975
بازدید ماه : 55486
بازدید کل : 10447241
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 4 / 1394

پنجم؛ انسان كاملِ معصوم (ع) از آن جهت كه خليفه‌ى تامّ خداست، نسبت به ساير مردم سمت تدبير و ارشاد، بلكه اِنعام و اِفاضه دارد و افراد ديگر در كنار مائده‌ى گسترده‌ى چنين انسان كاملى بهره‌مند خواهند بود. مثلاً اگر پرهيزكاران در سايه‌ى بهشت مي‌آرمند و رفاه آنان با ورود به بهشت تأمين مي‌گردد؛ اصل بهشت در سايه‌ي مجاهدت‌هاى انسان‌هاى متكاملى كه يا خليفه‌ي خدايند يا مقتديان به وى هستند، حاصل مي‌شود. اين دو مطلب را مي‌توان از قرآن كريم و سنّت معصومان (ع) استنباط نمود. يكي آن كه پرهيزكاران در ظلّ بهشت به سر مي‌برند؛ « إنَّ المُتَّقِينَ فِى ضِلالٍ وَ عُيونٍ » (4) و ديگرى آن كه بهشت در ظلّ شمشير مجاهد نستوه آرميده است. چنان كه پيامبر گرامي اسلام (ص) فرمود:

اَلجَنَّهُ‌ تَحتَ ظِلالِ السُّيوف (5).

اگر بهشت رفتن رهين فداكارى ايثارگرانى است كه دنياي خسيس و رخيص را فداى آخرت نفيس كردند، و اگر چنين بهشتى در سايه‌ى جهادِ مجاهدانِ نستوه تأمين مي‌شود، پس متّقيانِ متوسط و پرهيزكارانِ عادى كه در سايه‌ي بهشت متنعّم‌اند، مرهون مبارزات راد مردان الهي‌اند . چه اين كه دينداري آنان نيز در دنيا در گرو مرزدارى پيكارجويان ديني و نام آوران صحنه‌ى ستيز با بيگانه است؛ يعني اُوساط از مؤمنان در دنيا و آخرت، مرهونِ كوشش مشتاقانه اَوحدى از اهل ايمانند.

در كار عشق، حاجت تير و خدنگ نيست

ششم؛ انسان كامل معصوم همانند حسين بن على (ع) چون مُوحّدِ ناب است؛ و توحيد خالص از لوث هرگونه دوگانگى منزّه است، لذا در تمام شئون علمى و عملي خود متوجّه خداى سبحان بوده، جهاد او مانند نماز وي، قربان و عامل تقرّب است و مبارزه‌ى وى همسان نماز او معراج و مايه‌ي عروج است. زيرا آنچه درباره‌ى نماز وارد شده كه اَلصَّلاهُ قُربانُُ كُلِّ تَقي‌ (6)، يا چنين گفته شد: اَلصَّلاهُ مِعراجُ المُؤمِن(7) صبغه‌ى تمثيل دارد، نه تعيين. بنابراين، تمام عبادت‌هاى علمى و عملى انسان كامل، معراج وى خواهد بود. لذا حسين بن على (ع) چونان امير المؤمنين(ع) حكومت را نه براى جاه و نه به منظور رفاه شخصى نمي‌خواستند، بلكه فقط براى برگرداندن احكام فراموش شده و حقوق از دست رفته مى طلبيدند، از اين جهت آن حضرت (ع) فرمود :

اَللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُ لَمْ يكُنْ مَا كانَ مِنّا تَنافُساً فِي سُلطانٍ وَ لا التِماساً مِنْ فُضُولِ الحُطام َ لكِنَّ لِتَرُدَّ (لنُري) المُعالِمَ مِنْ دِينِكْ وَ نَظهَرُ الإصلاحَ فِى بِلادِكْ وَ يأمَنُ المُظلُومُونَ مِنْ عِبادِكْ وَ يعمَلُ بِفَرائِضِكَ وَ سُنَنِكَ وَ أحكامِكْ، فَإنْ لَمْ تَنصُرُونا وَ تَنصِفُونا قوى الظَّلَمَه عَليكُمْ وَ عَمِلُوا فِى إطفاءِ نُورِ نَبِيكُمْ وَ حَسبُنَا اللهُ وَ عَلَيهِ تَوكَّلنَا وَ إليهِ أنبِنا وَ إليهِ المَصِير(8).

نى طالب حجازم و نى مايل عراق

نى در هواي شامم و نى در خيال طوس

تسليم حكم ازل را چه احتياج

غوغاى عالم و جنبش لشكر، غريو كوس

در كار عشق، حاجت تير و خدنگ نيست

آنجا كه دوست جان طلبد، جاى جنگ نيست (9)

هفتم؛ انسان كامل مانند سيد الشهداء (ع) تمام كارهاى خود را براى وجه الله انجام مي‌دهد و هيچ سپاس و ثنائى از كسى توقّع ندارد؛ « لا نُريدُ مِنكُمْ جَزآءً وَ لا شُكُوراً » (10). كسى كه تمام همّت او وجه الله باشد، از مصاديق بارز وجه الله خواهد بود. زيرا وجيه نزد خداست، و هر انسان كاملى كه مصداق وجه الله شد، سهمي از بقا داشته، مظهر تامّ خداى سبحان است كه باقى مطلق است و همه چيز محكوم هلاكند، مگر وجه او، « كُلُّ شِيءٍ هالِك إلا وَجهَهُ » (11). از اين منظر انسان كامل را « بقيهُ‌ الله » گويند. زيرا سند دوام او را خداى باقى امضا فرموده است و گروهى كه پيوندى با وجه خدا داشته، در راستاى رضاى او كوشش نموده و سعى مي‌كنند، اُولوا بقيه‌اند؛ يعنى صاحبان بقا و لاثقان دوام. براى نيل به وجه اللّهى جز گذر از وجاهت خلقي، راه ديگر نيست. براي رسيدن به چشمه‌ى بقاء،‌ جز عبور از دالان فنا مسير ديگري نخواهد بود.

تنها راه هستي، نيستى است و راه مستقيم وجود، معدوم شدن است، آن چه در واژه‌‌ى عدم و لغت نيستى تعبيه شده، همانا نديدن خود و نخواستن رضاى خويش است؛ نه نبودن و از بين رفتن واقعى. زيرا هرگز عدم محض، كمال نبوده، نيستى صرف مسير ارتقا نخواهد بود. اگر در ادبيات تازى و فارسى سخن از فنا براي بقا و نيستى براى هستى و عدم براى وجود مطرح مي‌شود، مقصود همين است كه اكنون به اشارت رفت.

***


گفتاری از آیت الله  جوادي آملى


پي‌نوشت:

1. تُحف العقول/ ص248

2. نساء / 74

3. تُحف العقول/ ص241

4. مرسلات / 41

5. نهج الفصاحه/ ج 2 / ص220

6. بحار الأنوار / ج10 / ص 99

7. بحار الأنوار / ج82 / ص248

8. تُحف العقول/ ص239

9. ديوان آتشكده نير/ ص109

10. انسان / 9

11. قصص / 88

منبع :روزنامه اطلاعات ،يکشنبه 25مرداد 1388، 24شعبان 1430، 16آگوست 2009، شماره 24543


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی